روزی ما دوباره کبوتر هایمان را پیدا خواهیم کرد
و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت.
روزی که کمترین سرود
بوسه است
و هر انسان
برای هر انسان
برادری است
روزی که دیگر درهای خانه شان را نمی بندند
قفل
افسانه یی ست
وقلب
برای زندگی بس است.
روزی که معنای هر سخن دوست داشتن است
تا تو به خاطر آخرین حرف دنبال سخن نگردی.
روزی که آهنگ هر حرف
زندگی ست
تا من به خاطر آخرین شعر رنج جست و جوی قافیه نبرم.
روزی که هر لب ترانه یی ست
تا کمترین سرود ، بوسه باشد.
روزی که تو بیایی برای همیشه بیایی
و مهربانی با زیبایی یکسان شود.
روزی که ما دوباره برای کبوترهایمان دانه بریزیم . . .
و من آن روز را انتظار می کشم
حتی روزی که دیگر نباشم
احمد شاملو
موضوعات مرتبط: اثار بزرگان ، احمد شاملو ، ،
برچسبها:
موضوعات مرتبط: اثار بزرگان ، حکیم اردبزرگ ، ،
برچسبها:
بودن
یا نبودن ...
بحث در این نیست
وسوسه این است .
شراب ِ زهر آلوده به جام و
شمشیر ِ به زهر آب دید
در کف ِ دشمن . ــ
همه چیزی
از پیش
روشن است و حساب شده
و پرده
در لحظه ی معلوم
فرو خواهد افتاد ....
موضوعات مرتبط: اثار بزرگان ، احمد شاملو ، ،
برچسبها:
روزی خواهم آمد و پیامی خواهم آورد...
خواهم آمد گل یاسی به گدا خواهم داد
زن زیبای جذامی را گوشواری دیگر خواهم بخشید
کور را خواهم گفتم : چه تماشا دارد باغ ...
هر چه دشنام از لب خواهم برچید
هر چه دیوار از جا خواهم برکند
رهزنان را خواهم گفت : کاروانی آمد بارش لبخند
ابر را پاره خواهم کرد
من گره خواهم زد چشمان را با خورشید ، دل ها را با عشق ،سایه ها را با آب ،شاخه ها را با باد
و به هم خواهم پیوست،خواب کودک را با زمزمه زنجره ها
بادبادک ها به هوا خواهم برد
گلدان ها آب خواهم داد ...
خواهم آمد ،سر هر دیواری میخکی خواهم کاشت
پای هر پنجره ای شعری خواهم خواند
هر کلاغی را کاجی خواهم داد
مار را خواهم گفت : چه شکوهی دارد غوک
آشتی خواهم داد
آشنا خواهم کرد
راه خواهم رفت
نور خواهم خورد
دوست خواهم داشت سهراب سپهری
jomalatziba.blogfa.com
موضوعات مرتبط: اثار بزرگان ، سهراب سپهری ، ،
برچسبها:
برخيز و بيا بـتا براي دل ما
حل کن به جمال خويشتن مشکل ما
يک کوزه شراب تا بهم نوش کـنيم
زان پيش که کوزهها کنند از گـل ما
***
هر چند که رنگ و بوي زيباسـت مرا
چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا
معـلوم نـشد که در طربخانه خاک
نـقاش ازل بـهر چه آراسـت مرا
***
آن قصر که جمشيد در او جام گرفـت
آهو بـچـه کرد و شير آرام گرفـت
بـهرام کـه گور ميگرفتي همه عمر
ديدي کـه چگونه گور بهرام گرفـت
***
ابر آمد و باز بر سر سبزه گريسـت
بي باده ارغوان نـميبايد زيسـت
اين سبزه که امروز تماشاگه ماست
تا سبزه خاک ما تماشاگه کيست
***
اين کوزه چو من عاشق زاري بوده است
در بـند سر زلف نـگاري بودهسـت
اين دستـه کـه بر گردن او ميبيني
دستيست که برگردن ياري بودهست
موضوعات مرتبط: اثار بزرگان ، خیام ، ،
برچسبها:
آی آدمها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید!
یک نفردر آب دارد می سپارد جان.
یک نفر دارد که دست و پای دائم میزند
روی این دریای تند و تیره و سنگین که میدانید.
آن زمان که مست هستید از خیال دست یابیدن به دشمن،
آن زمان که پیش خود بیهوده پندارید
که گرفتستید دست ناتوانی را
تا تواناییّ بهتر را پدید آرید،
آن زمان که تنگ میبندید
برکمرهاتان کمربند،
در چه هنگامی بگویم من؟
یک نفر در آب دارد میکند بیهود جان قربان!
آی آدمها که بر ساحل بساط دلگشا دارید!
نان به سفره،جامه تان بر تن؛
یک نفر در آب میخواند شما را... نیما یوشیج
موضوعات مرتبط: اثار بزرگان ، اشعار نیما یوشیج ، ،
برچسبها:
ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت
و ای مرغ بهشتی که دهد دانه و آبت
کاغوش که شد منزل آسایش و خوابت
درویش نمیپرسی و ترسم که نباشد
اندیشه آمرزش و پروای ثوابت
راه دل عشاق زد آن چشم خماری
پیداست از این شیوه که مست است شرابت
تیری که زدی بر دلم از غمزه خطا رفت
تا باز چه اندیشه کند رای صوابت
هر ناله و فریاد که کردم نشنیدی
پیداست نگارا که بلند است جنابت
دور است سر آب از این بادیه هش دار
تا غول بیابان نفریبد به سرابت
تا در ره پیری به چه آیین روی ای دل
باری به غلط صرف شد ایام شبابت
ای قصر دل افروز که منزلگه انسی
یا رب مکناد آفت ایام خرابت
حافظ نه غلامیست که از خواجه گریزد
موضوعات مرتبط: اثار بزرگان ، اشعار حافظ شیرازی ، ،
برچسبها:
هر چند که رنگ و روی زيباست مرا
چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا
معلوم نشد که در طربخانه خاک
نقاش ازل بهر چه آراست مرا
******رباعیات خیام******
چون عهده نمی شود کسی فردا را
حـالی خوش دار اين دل پر سودا را
می نوش به ماهتاب ای ماه که ما
بـسيار بـــگردد و نــيـابد ما را
******رباعیات خیام******
چون در گذرم به باده شویید مرا
تلقين ز شراب ناب گویید مرا
خواهید به روز حشر یابید مرا
از خاک در میکده جوييد مرا
ادامه رباعیات در ادمه مطلب
موضوعات مرتبط: اثار بزرگان ، خیام ، ،
برچسبها:
گر بر سر نفس خود امیری، مردی
بر کور و کر، ار نکته نگیری، مردی
مردی نبود فتاده را پای زدن
گر دست فتاده ای بگیری، مردی رودکی
موضوعات مرتبط: اثار بزرگان ، رودکی ، ،
برچسبها:
گر بدين سان زيست بايد پست
من چه بی شرمم اگر فانوس عمرم را، به رسوائی نياويزم
بر بلندِ کاجِ خشکِ کوچه بن بست
گر بدين سان زيست بايد پاک
من چه ناپاکم اگر ننشانم از ايمان خود چون کوه،
يادگاری جاودانه بر تراز بی بقای خاک... شاملو
موضوعات مرتبط: اثار بزرگان ، احمد شاملو ، ،
برچسبها:
به سراغ من اگر می آیید
پشت هیچستانم
پشت هیچستان رگ های هوا پر قاصد هایی است
که خبر می آرند از گل وا شده ی دورترین نقطه ی خاک
پشت هیچستان چتر خواهش باز است
تا نسیم عطشی در بن برگی بدود
زنگ باران به صدا می آید
آدم اینجا تنهاست
و در این تنهایی سایه ی نارونی تا ابدیت جاریست
به سراغ من اگر می آیید
نرم و آهسته بیا یید
که مبادا ترک بردارد چینی نازک تنهایی
از : سهراب سپهری
منبع:http://temenna.blogfa.com
موضوعات مرتبط: اثار بزرگان ، سهراب سپهری ، ،
برچسبها:
چارلی چاپلین:
خیلی تلاش کردم مردم بفهمند ولی آنها فقط خندیدند...
چارلي چاپلين
موضوعات مرتبط: اثار بزرگان ، چارلی چاپلین ، ،
برچسبها:
کوروش کبیر
چه زیبا گفت :
اگر در دل کسي جایي نداري، فرش زیر پایش هم نباش...
جایي که بودن و نبودنت هیچ فرقي نداره، نبودنت رو انتخاب کن. اینگونه به بودنت احترام گذاشتي...
محبوب همه باش، معشوق یکي
مهرت را به همه هدیه کن، عشقت را به یکي...
با هر رفتني اشڪ نریز و با هر آمدني لبخند نزن
شاید آنکه رفته باز گردد و آنکه آمده برود،
آنقدر محکم و مقتدر باش که با این محبت ها و بي مهري ها زمین گیر نشوي...
لازم است گاهي در زندگي، بعضي آدمها را گم کني تا خودتو پیدا کني ...
بعضي از آدمارو باید دوست داشت،
اما بعضي از آدمارو فقط باید داشت..
موضوعات مرتبط: اثار بزرگان ، کوروش کبیر ، ،
برچسبها:
ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست
منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست
شب تـار است و ره وادی ایمـــن در پیش
آتش طــور کـــجا موعــــد دیــدار کــــجاست
هــر کــــه آمـــد به جهان نقش خرابـــــی دارد
در خـــرابات بگــــویید کــــه هشیـــار کـــجاست
آن کــــس است اهـــل بشارت کــــــه اشارت داند
نکــــتهها هست بســـی محـــرم اســـرار کــجاست
هـــــر ســــر مـــوی مــــرا بـا تـــو هـــزاران کــــار است
مـــا کـــجاییـــم و مـــلامـــت گـــر بـــیکـــار کـــجاست...
حافظ
موضوعات مرتبط: اثار بزرگان ، اشعار حافظ شیرازی ، ،
برچسبها:
زنده یاد قیصر امین پور
من
سالهای سال مردم
تا اینکه یک دم زندگی کردم
تو می توانی
یک ذره
یک مثقال
مثل من بمیری؟
منبع: http://temenna.blogfa.com
موضوعات مرتبط: اثار بزرگان ، قیصر امین پور ، ،
برچسبها:
دیروز در خیابان
زنی که چشمانش
هیچ شباهتی به چشمان تو نداشت
لبخند زد به من
آهسته نزدیک شد
و با صدایی که
هیچ شباهتی به صدای تو نداشت
صمیمانه پرسید :
ما یک دیگر را کجا دیده ایم؟
در آن قصه ی ناتمام نبود؟
نمی دانم ؛ چرا آن زن
ناگهان تو را به یادم آورد
و گفتم: چرا !
در آن قصه بود...
"واهه آرمن"
موضوعات مرتبط: اثار بزرگان ، اشعار ارمن ، ،
برچسبها:
ای چرخ فلک خرابی از کینه تست
بیدادگری پیشه ديرينه تست
وی خاک اگر سينه تو بشکافند
بس گوهر قیمتی که در سینه تست
موضوعات مرتبط: اثار بزرگان ، خیام ، ،
برچسبها:
در دلِ من چیزیست، مثلِ یک بیشه ی نور
مثلِ خواب دمِ صبح
و چنان بی تابم
که دلم می خواهد، بدوم تا تهِ دشت
بروم تا سرِ کوه
دورها آواییست که مرا می خواند...
منبع:http://adidgah.blogfa.com
موضوعات مرتبط: اثار بزرگان ، سهراب سپهری ، ،
برچسبها:
برخیز ز خواب تا شرابی بخوریم زان پیش که از زمانه تابی بخوریم
کاین چرخ ستیزه روی ناگه روزی چندان ندهد زمان که آبی بخوریم
موضوعات مرتبط: اثار بزرگان ، خیام ، ،
برچسبها:
شیخی به زنی فاحشه گفتا مستی
هر لحظه به دام دگری پا بستی
گفت شیخا هر انچه که گویی هستم
ایا تو چنان که می نمایی هستیی
موضوعات مرتبط: اثار بزرگان ، خیام ، ،
برچسبها:
جز جانب دل به دل نیاییم
یک لحظه برون دل نپاییم
ماننده نای سربریده
بیبرگ شدیم و بانواییم
همچون جگر کباب عاشق
جز آتش عشق را نشاییم
ما ذره آفتاب عشقیم
ای عشق برآی تا برآییم
ما را به میان ذرهها جوی
ما خردترین ذرههاییم
ور زانک بجویی و نیابی
بدهیم نشان که ما کجاییم
در خانه چو آفتاب درتافت
گرد سر روزن سراییم
(9).jpg)
موضوعات مرتبط: اثار بزرگان ، مولانا ، ،
برچسبها: